در سال ۲۰۲۵، ترکیب روزافزون هوش مصنوعی با رسانههای دیجیتال، ساختار سنتی «خالق → مخاطب» را دگرگون کرده است. تولید محتوا سریعتر، انتشار گستردهتر و تعامل دوطرفه همراه با چالشهایی مثل اصالت محتوا و اعتماد اکنون بخشی از واقعیت نوین خبررسانی و فرهنگ دیجیتال هستند.
تحولات اخیر نشان میدهد که رویکرد رسانهای به سمت «اقتصاد خالقان» (Creator Economy) رفته است؛ بازاری که خالقان محتوا (از اینفلوئنسرها تا خبرنگاران مستقل) به یک کانال اصلی برای برندها و تبلیغات تبدیل شدهاند. طبق گزارش Interactive Advertising Bureau (IAB)، هزینه تبلیغاتی اختصاصیافته به خالقان در ایالات متحده از ۱۳.۹ میلیارد دلار در ۲۰۲۱ به ۲۹.۵ میلیارد دلار در ۲۰۲۴ رسیده است و انتظار میرود در ۲۰۲۵ به ۳۷ میلیارد دلار برسد.
این ارقام نشان میدهند که خالقان اکنون نه صرفاً تولیدکننده محتوا، بلکه تأثیرگذار واقعی در بازاریابی و ارتباطات هستند و این تغییر ساختار، رابطه خالق و مخاطب را بازتعریف کرده است.
فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) سرعت تولید محتوا را افزایش دادهاند و فرآیندهایی را که پیشتر زمانبر بود، ساده کردهاند. بر پایه پژوهشی منتشرشده در ۲۰۲۵، AI در صنعت خلاقیتی (سینما، بازی، رسانه) قابلیت «دموکراتیزه کردن خلاقیت» را دارد؛ یعنی هر کسی میتواند با ابزار مناسب خالق شود، بدون نیاز به ساختار سنتی تولید.
اما این تغییر همراه با نگرانی است: برخی منتقدان هشدار میدهند که اتکا بیش از حد به AI ممکن است اصالت، خلاقیت انسانی و تنوع محتوایی را کاهش دهد.
امروزه رسانههای اجتماعی با استفاده از الگوریتمهای توصیهگر و هوش مصنوعی، تعیین میکنند چه محتوایی به مخاطب برسد. این یعنی اختیار تا حد زیادی از خالق (یا حتی ناشر) به پلتفرمها منتقل شده است.
نتیجه؟ خالقان باید علاوه بر کیفیت محتوا، با «منطق پلتفرم» نیز سازگار شوند محتوایی که برای الگوریتم جذاب است و دیده میشود. این تغییر ساختاری، شکل تعامل خالق و مخاطب را نیز متفاوت کرده: از یکسویه به تعاملی، پویا و دادهمحور.

رسانههای دیجیتال امروز مخاطب را به یک کاربر فعال تبدیل کردهاند: کسی که نظر میدهد، به اشتراک میگذارد، بازخورد میدهد، انتظار شخصیسازی دارد و حتی ممکن است تولیدکننده محتوا شود. AI و ابزارهای دیجیتال به او امکان میدهند سریعتر واکنش نشان دهد و صدایش شنیده شود.
این تحول، مرز بین خالق و مخاطب را باریکتر کرده و مفهوم «مخاطب منفعل» را تقریباً منسوخ ساخته است.
کاهش اعتماد به محتوا: تولید خودکار یا تحتتأثیر دادهمحوری ممکن است کیفیت یا اصالت محتوا را تحتالشعاع قرار دهد.
فشار برای دیده شدن: خالقانی که میخواهند دیده شوند، ممکن است مجبور شوند محتوا را مطابق الگوریتمها و سلائق عمومی تولید کنند، نه بر اساس خلاقیت اصلیشان.
مسائل اخلاقی و حقوقی: موضوعاتی مثل شفافیت تولید محتوا (آیا با AI ساخته شده؟)، حق نشر، مالکیت فکری و مسئولیت اجتماعی پیچیدهتر شدهاند.
برای تطبیق با این دوران تازه رسانهای، پیشنهاد میشود:
شفافیت در تولید محتوا: خالقان و رسانهها مشخص کنند چه محتوایی با کمک AI تولید شده است.
تقویت سواد رسانهای و دیجیتال مخاطبان: تا توان تشخیص محتواهای معتبر و غیرمعتبر افزایش یابد.
گنجاندن اخلاق و اصالت در الگوریتمها: پلتفرمها باید الگوریتمهایی طراحی کنند که تنوع، اصالت و کیفیت را نیز تشویق کنند، نه فقط کلیک و ویو.
تنوع درآمد برای خالقان: ترکیب مدلهایی مثل اشتراک، حمایت مستقیم مخاطب، تبلیغات شفاف و فروش محتوای ویژه نه وابستگی صرف به الگوریتم پلتفرمها.
سال ۲۰۲۵ برای رسانه و خلاقیت، نقطه عطفی است: ترکیب هوش مصنوعی و رسانههای دیجیتال ساختار سنتی تولید و انتشار محتوا را جابهجا کرده است. رابطه «خالق → مخاطب» دیگر خطی نیست؛ بلکه حلقهای پویا، دوسویه و دادهمحور شده است. این تغییر، فرصتهای بزرگ خلاقانه و اقتصادی ایجاد کرده، اما همزمان مسئولیتها و چالشهای جدی نیز بر دوش خالقان، پلتفرمها و مخاطبان گذاشته است. آینده رسانه به کسانی تعلق دارد که با خلاقیت، انصاف و شفافیت پیش بروند.
برای مطالعه مقالات بیشتر به سایت خانه متاورس ایران سر بزنید.